جدول جو
جدول جو

معنی سوگواری کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سوگواری کردن
عزاداری کردن، ماتم گرفتن، به سوگ نشستن، تعزیه گردانی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
لركوبٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
Ride
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
monter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
ездить верхом
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
타다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
سواری کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
ঘোড়ায় চড়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
ขี่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
kupanda
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
乗る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
לרכב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
सवारी करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
menunggangi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
reiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
montar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
cavalcare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
andar a cavalo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
jeździć konno
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
їздити верхи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
rijden
دیکشنری فارسی به هلندی